نيروانا جاننيروانا جان، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره

نيرواناي عزيز ما

گوشه ی اهورا

امروز بعد از مدتها اومدیم خونه تا یه روز تعطیل رو با هم به کارای عقب افتاده برسیم. این روزا و شبا بیشتر خونه ی مامانیم و ماجراهای خاص خودش و درگیری های ذهنی تو در از دست دادن آقاجون که شاید توی یه فرصت مناسب ازش نوشتم. اما امروز دلم میخواست حالا که کم کم صدای پای داداشی بگوش میرسه خونه رو برای ورودش آماده کنیم. اونقدرا که نه ولی در حد بضاعت و حوصله و امکانات خونه بالاخره تونستم رؤیام رو به واقعیت برسونم. تو هم کلی ذوق کردی و توی چیدمان حضور فعال داشتی. اسم این قسمت خونه رو میذاریم گوشه ی اهورا. ازمون پرسیدی چرا این چیدمان رو توی اتاق تو براش انجام ندادیم؟ راستش از آشپزخونه تا اتاق تو یه راهرو درازه که دسترسی من رو توی هفته های اول تو...
24 آبان 1393
12874 7 14 ادامه مطلب

مهربانی هست, سیب هست, ایمان هست

دوستای نازنینم, ممنونم, از همه تون ممنونم که این مدت همه جوره دلم رو گرم کردین و تنهام نذاشتین. با پیامهای قشنگتون و تماسهای پر مهرتون از هر رسانه ای که میشه فکرش رو کرد به درد دلم رسیدین.  براتون دنیا دنیا شادی آرزو دارم و دعا میکنم خدای مهربون شما و عزیزانتون رو محکم توی دستای خودش نگه داره.  با وجود شما همیشه بر این باورم که: زندگی خالی نیست مهربانی هست سیب هست ایمان هست آری آری تا شقایق هست زندگی باید کرد  
9 آبان 1393
1